- راه دادن
- گذاشتن راه برای کسی تا بگذرد
معنی راه دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- راه دادن ((دَ))
- رخصت دادن
- راه دادن
- اجازۀ عبور دادن، به یک سو رفتن و راه را برای عبور کسی باز گذاشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اظهار عقیده کردن، حکم کردن، رای دادن، چاشتن و یچیرنیدن
голосовать
wählen
голосувати
głosować
stemmen
मतदान करना
memilih
להצביע
oy vermek
kupiga kura
ลงคะแนน
ভোট দেওয়া
ووٹ دینا
اجازه دادن، وصول دادن، بار دادن
اجازه دادن
نمودن نمایش دادن: نمایش دادن به نمایش گذاشتن فرو آوردن نمودن نمایش دادن بمعرض تماشا قرار دادن
قبول کردن دختر صیغه نکاح را، بله گرفتن ازدختر در صیغه عقد
پایه دادن برکشیدن
پیش نهادن
تسکین دادن تسلی دادن، ایجاد آرامش بوجود آوردن امنیت، اطمینان دادن مطمئن ساختن، مسکن دادن منزل دادن
در معرض باد گذاشتن: پس از کوبیدن خرمن را باد میدهند، نیست و نابود کردن از دست دادن تلف کردن از کف دادن امری یا چیزی را بدون اخذ نتیجه